محل تبلیغات شما

" شاهکارهای شعر نو پارسی"



سلام. با نگرش به بحران کرونا و وم رعایت فاصله گذاری اجتماعی ، اگر از شیفت های روز ساعتی در ادارات و کارخانه ها (مدارس و دانشگاه ها و اصناف ) استفاده شود ترافیک و تردد مناسب سازی می شود و ساعات شلوغی و ترافیک کمتر رخ خواهد داد. مثلا ورود به ادارات ۷ الی ۱۴ هست.بخشی از افراد ادارات در شیفت اول یعنی ۷ الی ۱۴ بخش دوم درشیفت دوم ۸ الی ۱۵ بخش سوم درشیفت سوم ۹ الی ۱۶ بخش چهارم درشیفت چهارم ۱۰ الی۱۷ الی آخر.
"منظومه ی نوحیه" در آپارات هلا ای مردم من آفرینشگر؛ خداست. الله نه بت هایی ز سنگ و گِل. » ز سنگ و گِل اگر بد چوب بهتر درودگر نوح برای مردمت از چوب بتگر شو.» ستایش می کنیم آن را اگر زیباتر و بشکوه تر یاد آورد ما را نیاکان را » هلا مردم خدا نادیدنی ست امّا پدیداری» از اوست.» هلا مردم خدای ما پس از چند آفرینش های دیگرگون به تاریکی برآرد آدمی زاد. » هلا ای مردم من آفرینشگر پرستش را سزاست » به انگشتان فرو بندید گوش خود شنودن را نمی شاید.
برداشت آزاد از " درخت آسوریک مناظره ی "خرمابن و بزک " در آپارات بنش خشک خرما بنی ، رسته بود به شهر آسوریک ، آن سوی رود گشن چتر سبزی نیین ، بر سرش چو انگور ، بس خوشه ها ، می نمود تنه سخت خرما ، به خرماستان بسی بانگ می زد : "منم پهلوان! نیارست با من تنی را نبرد به میدان رزمم ، یکی تک نورد." بزی تشنه آمد که نوشد ز رود سیه چرده ای دیو در آب بود شنید آنچه آن دیو می گفت ، گفت : "نشاید ز خود گفت و از خود شنفت الا "دیوخرمابن" برمنش بگو تا چه داری ز برتر منش؟" :
"مرغ دریا" دکلمه از : آقای محسن مهدی بهشت "مرغ دریا" در آپارات می زند چرخ، گرد کشتی ها مرغ دریا، به بال های بلند رهسپار ست هر کجا که روند گرچه گرداب ها ، هراس آرند. گاه گیرند مرغ دریا را (بال هایش بلند و پارو وار) پادشاه سپهر ، شرم آگین می خزد، می خورد تلو، هربار -: " وه چه ناکاردان و بی حال ست، دلقک آساست جوجه اردک زشت!" آن یکی می زند چپق به نوکش وان یکی لنگ می دود از پشت. "شاعر" آن آسمان نورد را مانَد که به توفان و تیر می خندد بال های بلند ؛ پابندش در
منظومه ی حماسی "چترنگ نامه" شنیدن و دانلود چترنگ نامه در آپارات سرستون بشکسته ای از دو همای پیش ِپای ِغار ِتاریک اوفتاده، کُنده ی سنگ ست انگار. تویِ تاریکیِ غارِ چاهسار در گریزی ناگزیر از باد و توفان ِشگرف. گوشه ای بگرفته ام ناگهان تاریک شد درگاه ِغار گوییا شب شد وگرخورشید خفت وه چه دود آسا و تاریک ست. می بینم. دیو بی موی و دُمی بگرفته ره در پیشگاه کآمد و. بر کُنده ی سنگین؛ نشست. خوان ِچترنگ ی به روی خاک، گسترانید، با سر و دستش، فرا خواندم به پیش.
منظومه ی مینو» فرشته ها ز هر سو رو نمایند سلام و عافیت باشد شما را» درختان شاخه های میوه را از هم گشایند. به آنی جادوانه میوه های شاخه ها دیگر شوند آن سان که خواهی. نسیمی می وزد خوشبو صدای نهر ها در گوش می پیچد. بهارانی هماره در بهارستان سایه سارانی شکوفه سار مینو چهر تو ورزیده به "پرهیزی" و "نیکی" هواپیما که خواهی ؛ اینت . هواپیما و خودرو ها همه بازیچه ی عهد عتیق اند تو آن پیمایی» اینجا بخوان قرآن» و بالا رو همان رایانه و گوشی که خواهی ؛ اینت.
(((شنیدن و دانلود))) سوگ نشابور در آپارات دکلمه از آقای محسن مهدی بهشت تقدیم به استاد محمد رضا شفیعی کدکنی " بزرگا؛ مردا؛ که این پسرم بود که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان. " فرود ِ ؛ شهر ِ؛ بلخ. کُلَه خودی که دارد روی پوش از آهن آوردند. تا بپوشند و؛ بِبُرّند و ؛ بَرَند سری چون تاجِ گوهررا به کاخ ِ شوم ِ بوسهل ِ خلیفه؛ نوبرانه. گرچه در این کیستند بوسهل ومانندان ِ وی؟ کُلَه خودی؛ بسی تنگ؛ بسان تاجی از خار؛ که تا آزارد آن

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زایش تراژدی