برداشت آزاد از " درخت آسوریک مناظره ی "خرمابن و بزک " در آپارات بنش خشک خرما بنی ، رسته بود به شهر آسوریک ، آن سوی رود گشن چتر سبزی نیین ، بر سرش چو انگور ، بس خوشه ها ، می نمود تنه سخت خرما ، به خرماستان بسی بانگ می زد : "منم پهلوان! نیارست با من تنی را نبرد به میدان رزمم ، یکی تک نورد." بزی تشنه آمد که نوشد ز رود سیه چرده ای دیو در آب بود شنید آنچه آن دیو می گفت ، گفت : "نشاید ز خود گفت و از خود شنفت الا "دیوخرمابن" برمنش بگو تا چه داری ز برتر منش؟" : فاصله گذاری زمانی جمعیت
منظومه های "نوحیه" و "عمرانیان"
مناظره ی "خرمابن و بزک"
، ,ز ,بزک ,خرما ,ی ,خرمابن ,ی خرمابن ,خرمابن و ,مناظره ی ,و بزک ,رود سیه
درباره این سایت